مفهوم فرهنگي زرنگي
اولين مفاهيمي كه از واژه زرنگي به ذهن ما مي رسد بدون شك بار معنايي مختلفي را به دنبال دارد. البته اين موضوع در كشورهاي مختلف معاني ديگري را به ذهن ها متبادر مي كند. زرنگ در بسياري از جوامع به ادم هاي با هوش و نابغه نيز مي گويند.
مصاديق مختلفي در اين خصوص وجود دارد. به عنوان مثال برخي ها معتقدند كه زرنگ ها پشت چراغ قرمز نمي مانند. در آئين نامه راهنمايي و رانندگي، رانندگان وسايط نقليه اگر قبل از ورود به تقاطع با چراغ زرد مواجه شدند بايد از سرعت خود بكاهند و پشت خط ايست توقف كنند، اما اين تعبير براي آدم هاي زرنگ تعبير ديگري دارد و آن هم درست بر خلاف همان آئين نامه است. به اين مفهوم كه پا را روي پدال مي گذارند تا مبادا پشت چراغ قرمز بمانند، چرا؟!
چون آدم زرنگ پشت چراغ قرمز نمي ماند.
اكنون و بر همين اساس به سراغ دكتر محمد علي آيت الهي رفتيم تا با او در اين باره به گفتگو بنشينيم.
به عنوان سؤال اول لطفآ توضيح بفرمائيد كه مفهوم سازي فرهنگي چيست؟
واژگان در جوامع مختلف داراي بار معنايي و مفهومي متفاوتي هستند به عنوان مثال ما ايراني ها قلب را جايي بروز احساسات و مغز را جايي براي بروز عقلانيت مي دانيم در حالي كه اين مفهوم در فرهنگ چين كاملآ بر عكس ما ايراني ها است. در واقع چيني ها قلب را جايي براي بروز عقلانيت و مغز را جايي براي بروز احساسات و عواطف مي دانند. پس مفاهيم بر اساس آداب و فرهنگ ملل بار معنايي مختلفي به خود مي گيرد.
چطور شد كه شما تصميم گرفتيد راجع به اين موضوع تحقيق كنيد؟
همواره اين اتهام متوجه ما بوده كه ايراني ها پديده اي را به نام زرنگي به صورت مخيفيانه ستايش مي كنند، يعني حقوق ديگران را زير پا ميگذارند تا خودشان از نردبان بالا كشند، و از اين دست موارد. با توجه به اين مسائل من تصميم گرفتم كه چندين فيلم سينمايي در قالب سناريو هاي مختلف را كه بيانگر همين مفهوم باشد را به دانشجويان دانشگاه جهرم و اساتيد دانشگاه به نمايش بگذاريم و سپس راجع آنها به بحث بپردازيم كه ايا اين پديده يك مفهوم نسبي است يا قطعي؟
حتي همين موضوع، يك مفهوم فرهنگي است چرا كه برخي فرهنگ ها توجه آنها به سمت قضاوت هاي اخلاقي مطلق است و در برخي از فرهنگ ها برعكس. اما چيزي كه از اين پژوهش ميداني به دست آمد اين بود كه قضاوت هاي اخلاقي مطلق نسبت به قضاوتهاي اخلاقي نسبي، برتري داشته است.
هدف ديگر ما اين بوده كه مدام در ضمير ناخودآگاه با اين موضوع كنار مي آيند يا نه و تآكيد ما بر روي نسل جوان بود. حاصل اين دريافت ها اين بود كه نسل جوان و امروزي ما اصلآ با اين پديده كنار نمي آيد و با قضاوت هاي اخلاقي مطلق به آن نگاه مي كنند و به نوعي با آن سر سازش ندارند.
نتيجه نهايي پژوهش به كجا رسيد؟
در واقع بخشي از اين ماجرا اتهام زدايي از ايراني هاست، كه جوامع غربي معتقد اند كه ايراني ها اين پديده را مي ستايند اما در واقع اي طور نبود. ما بر اساس پژوهشي كه انجام داديم به اين نتيجه رسيديم كه اين نوع قضاوت هاي اخلاقي در بين ايرانيان جايگاهي ندارد و اين اتهام ناموجه است.
ولي اروپايي ها همين پديده را جور ديگري تعبير مي كنند.
دقيقآ يكي از بحث هايي كه ما را در اين تحقيق دنبال كرديم همين بود. بحثي كه در اينجا مطرح شد بر اساس اخلاق فايده گرا بود. به عنوان مثال: شما در ادبيات اروپا با شخصيتي به نام رابين هود مواجه مي شويد. رابين هود در واقع از ثروتمندان دزدي مي كرد و به فقرا مي داد، بنابر اين ما اگر بخواهيم چنين چيزي را ملاك قرار دهيم مي توانيم بگوئيم شما هم دزدي را امري نيك قلمداد مي كنيد و آن را موجه مي دانيد.
نتيجه اي كه ما در نهايت گرفتيم اين بود كه نمي توان بر اساس يك فيلم و يا يك كتاب قضاوت مطلقي در اين باره داشته باشيم و رسيدن به نتيجه نيازمند يك تحقيقات ميداني بود كه من بر همين اساس به اين نتايج رسيدم.
من از طرف كليه همكارانم در واحد روابط عمومي و امور بين الملل دانشگاه بابت وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد بسيار سپاسگزارم.
مصاحبه كننده: حامد صحرائيان
نظر شما :